نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره

نویان جون

روزهای پاییزی

1393/9/17 12:38
نویسنده : مهسا
1,221 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلم سلام خوشگلم سلام فسقلی من

مامان قربونت بره که شما انقدر شیطون بلایی

ماشالله از انرژی و جنب و جوش زیاد یه دقیقه هم نمیتونی ثابت وایستی هر کی شیطونیای شمارو میبینه میگه بچه ما اندازه نویان بود با خودش بازی میکرد ساعتها بی سروصدا با خودش سرگرم بود ولی نویانی ما عمرااااااااااااخندونکعاشق بازیهای هیجانی و پر سروصدایی ولی من عاشق شیطونیاتم و شیرین زبونیهات همیشه آرزوم یه پسر مثل مثل خودت بود خدایا شکرتمحبت

خیلی تو مهد شعر و آموزشایی که بهتون میدن خوب یاد میگیری یه کلاس آداب و رسوم دارین سرتون میزارین رومیز تیچرتون در مورد بهداشت فردی احترام به بزرگترها و کلا هر چیزی که مربوط به این چیزاست صحبت میکنه شمام تا میای تو ماشین همه واسه مامان تعریف میکنیبوس

هر روز که میام دنبالت میگی مامانی من پسر خوبی بودم واسم بستنی میخری آخه یه بستنی فروشی سر کوچش هست عاشق شکلاتیش هستی منم هفته ای دو سه بارش واست میخرمچشمک

پسر مامان عاشق کاردستی درست کردن و خمیر بازی و نقاشی کلا کارایی که بادست خیلی دوست داره و انقدر کاردستی قشنگ درست میکنه مامان میخواد بخورتشخندونک

 

یه پنجشنبه برنامه پارک دوتایی گذاشتیم صبح بیدار شدیم صبحانه خوردیم رفتیم پارک ملت هوا عالی بود و به شما فسقلی حسابی خوش گذشت یعنی از ساعت 11 صبح تا 4 داشتی میدوییدی و بازی میکردی اصلا احساس خستگی نکردی ولی قیافه من دیدنی بودخسته

هر کی تو پارک شمارو میدید میگفت پسرتون ماشالله چقدر شیطون حس رئیس بودنتم باعث میشه سردسته بچه ها بشی گروه به سمت خرابکاری هدایت کنیخندونکیه خانواده اومده بودن با پسرشون با توپت کلی بازی کردی با پسر و باباش تازه به بابای پسر میگفتی این اصلا بازی بلد نیست بهش یاد بده اونم میگفت این کوچولو شما بزرگی منم اصلا به روی خودم نیاوردم که شماها تقریبا همسنینعینکتازه میگفتی من مسی هستم به بابامیگفتی شما آرژانتین به پسر هم میگفتی شمام اسپانیا یعنی عاشقتم وروجک منبغل

رستوران وسط دریاچه دیگه کامل شناخته بودنت اول که انقدر گربه های تپلی اونجارو دنبالشون کردی هر چی بهت میگفتن بهت حمله میکنن انگار نه انگار گربه ها آرزو میکردن زودتر بریکچلبعدم که خسته شدی گفتی مامانی بریم شیرمسکافه بخوریم من تعجبچی ؟شیر مسکافهقه قههبا اعتماد به نفسم به آقا گفتی لطفا یه شیر مسکافه بدید یه دونه خوردی رفتیم پارک بازی کردی دوباره برگشتی یه دونه دیگه هم خوردی بعد گفتی مامانی من گشنم مرغ سوخاری با سیب زمینی میخوام بماند که پیر شدم تا خوردیش مگه شیطونی میزاره شما غذا بخوری بعدشم یه بستنی که هر روز اگه نخوری اصلا اون روز شب نمیشهچشمکو بعدشم رفتیم یه کم خرید کردیم و برگشتیم خونه

حالا بریم سراغ عکسا

شیطونک مامان چوب و برگ پیدا کرد دیگه کارش شروع شدچشمک

یعنی از تمام مانع ها باید بگذره این پسر کوچولو

چوبش به زور میخواست به آب بزن میترسیدم سرش گیر کنهخندونک

بالاخره موفق شدبوس

چوب بیچاره تبدیل به تفنگ شده

پسرک ما دور میدون از روی جدولا راه رفت حسابی خوشش اومد

پسرم تو برگا خوابیدهخندونک

اینم یه عدد جیگر که تو ماشین مامانش بعد اون همه بازی بیهوش شدهبغل

مامانی اینروزا سخت ورزش میکنه تو خونه تردمیل میزنه غذا هم کم میخوره پسری ما هم یاد گرفته تا بهش میگم چرا غذا نمیخوری میگی آخه من رجیم دارم غذام ماستزیبا

اینم صحنه تردمیل زدن پسری

و اینم صحنه کاردستی درست کردن پسری بساط بازیش

وقتی پسری غذا میخوره مامانش از خوشحالی عکس میگیرهمحبت

یه جمعه رفتیم تیراژه البته شما بیشتر جمعه ها میری شهر بازی اینم صحنه پدر و پسر که سرگرم بازین

یه روز ناهار رفتیم درکه تمام رستوراناش اماکن تعطیل کرده بود فقط یه دونه باز بود خیلی شلوغ بود تا نوبتمون بشه پسری واسه خودش دوست پیدا کرده بود مشغول بازی بود

عشق مامان تو مهدکودک یه جشن با اجرای شما کوچولوها گذاشتن که اجراتون عالی بود اول سوره توحید خوندین بعد شعر موش موشی بعد شعر abc و بعد rainbowو بعدم یه شعر فرانسه خیلی خوب بود وقتی نگات میکردم اون بالا انقدر قشنگ اجرا میکنی خدارو هزار مرتبه به خاطر بودنت شکر کردم عزیز دلم

وسط پیشونیتم تو پارک متاسفانه زمین خوردی و خدا بهمون رحم کرد سرت خورد به سنگ اینم آثارش

قربون پسر قدبلندم برم با اینکه از همه کوچیکتر بود ولی قدش از همه بلندتربغلبه قول دکترش که اگه همینطور قد بکشه به 2 متر میرسهخجالتبه باباش رفته عشقای قد بلند منبوس

یه شبم مهمونای عزیزی داشتیم سه فرشته کوچولو  آرشا و کوشا و هانابا مامان وبابای گلشون که واقعا بهمون خوش گذشت و شب عالی بود به شماها هم خیلی خوش گذشت عزیزمبوس

و یه شب رفتیم کیدزلند که تقریبا تازه باز شده و پیشنهاد سولماز عزیزم بود که خیلی خوب بود و بهت خوش گذشت فقط نمیدونم چرا همه جا میخوای رو بچه ها مدیریت کنی و از هرکسی خوشت نیاد تو بازی راش نمیدیخجالتواقعا نمیدونم چه جوری باید رو این اخلاقت کار کنم

پدرو پسر مشغول فوتبال دستی البته بعدش مامانی هم اضافه شد ولی بابایی ازمون بردغمگین

اینجام داری به این کوچولو تذکر میدی ما داریم بازی میکنیم شما نباید بیای

این دو تا عکسم از سایت مهد برداشتم یکیش مربوط به نمایش مرد زنجبیلی که داری با هیجان نگاه میکنی قربون اون چشمای خوشگلت و دومی مربوط به جشن انار تو مهد گرفتین اون لباس قرمز نویانی

پسر قشنگم برای یه لحظه شاد بودن و خندیدنت تمام دنیامون میدیم

ویه شیرین زبونی از شما اینکه سر شام بابامحسن بهت میگه چرا لقمت انقدر بزرگ به بابامحسن میگی الان چه مشکلی داری؟بابا محسن میگه مشکلم اینه که لقمت خیلی بزرگ شمام میگی منم مشکلم اینه که دهنم یه خورده بزرگ باید لقمه بزرگ بردارمتعجبخجالتقه قهه

عاشقتیم فسقلی ما

 

پسندها (4)

نظرات (7)

مریم مامان آیدین
17 آذر 93 16:20
سلام مهسا جونم و نویان خوشگلم چقدر پارک به گل پسری خوش گذاشته.....ای جووووووونم من عاااااشق این ورجه ورجه و بدو بدو های هیجانی بچه هام که معلومه خییییییییییلی حال کردن مهسا جونم من هم ترجیح میدم پسرکم شیطونی کنه و بدو بدو کنه و بازی تا چند ساعت یک جا خودشو مشغول کنه خیییییلی هم شیرین زبون شده عسلم....خصوصا اونجا که میگه مشکل من هم اینه که دهنم بززرگه قربون کاردستی درست کردنش و اون تیپش تو مهد.....خیلی ببوسش مهسا جونم
مهسا
پاسخ
مرسی مریم جونم منم مثل خودت فکر میکنم اصلا بچه که همش بشین آروم بچه نیست والااااااا آره ببین وروجک چه جوری جواب واسه لقمه بزرگش پیدا کرده مرسی عزیزم شما پسر خوشگل ببوس
مریم(مامان کیان)
19 آذر 93 12:07
سلام مهسا جونچقدر روزای خوبی داشته نویان جونم مخصوصا اون روز پارک ملت که هر کاری دلش خواسته کرده و حسابی خوش گذرونده شیطونک حسابی از هوای پاییز امسال استفاده کرده ها..... قربونش بشم با اون کت خوشگل و خوشرنگشو اون دهن بزرگش!!!!!!
مهسا
پاسخ
مرسی عزیزم آره هر کاری دلش خواست یعنی داشتم از خستگی میمردم ولی وقتی انرژی نویانی میدیدم و خنده هاش منم شارژ میشدم مریم جون این بچه هیچوقت سردش نیست همش تنش آتیش واسه همین پاییز واسش فوق العادست چشات خوشگل میبینه عزیزم ببوس کیان خوشگل و با اون شیرین زبونیاش
مامان جون
25 آذر 93 0:31
پسر فوق العاده شیرین و باهوشی دارید.خدا بهتون ببخشه...مراقب گل پسر باشینراستی با اجازه تون ,با افتخار لینکتون کردم
مهسا
پاسخ
ممنونم عزیزم شما لطف داری خوشحال شدم عزیزم منم شمارو لینک میکنم
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
28 آذر 93 12:21
سلاااااااااام خوبین خوشین؟؟ چه روزانه های مرفه وشادی خدا همه ی روزهاتون رو همینطور زیبا رقم بزنه. آخر قسمت نشد من این بچه رو پاییز ببرم پارک ملت عکس پاییزی بگیره. مهسا جون این هفته برنامه ت چیه؟؟من پنجشنبه ودوشنبه پره برنامه م باقی روزها اگه شما دوست داشته باشین درخدمتیم
مهسا
پاسخ
سلام عزیزم ایکاش میبردی خیلی خوب بود سمانه جون این هفته مهمون دارم واسه هفته بعدش برنامه بزاریم محمد رهام خوشگلم ببوس
مامانی رادین
29 آذر 93 19:06
یلدا تون مبارک؛ممنون میشیم به ما رای بدین کد 43 به شماره 1000891010 هر چی رای بیشتر بهتر
مریم مامان آیدین
29 آذر 93 20:09
مگر می شود زندگی مرا به هم ریخته آفریده باشد، خدای دانه های انار... یلدا مبارک
مهسا
پاسخ
مامان حديث
6 دی 93 20:42
سلام من حديثم تو جشنواره ي ني ني وبلاگ شركت كردم ميشه بهم راي بدين؟؟؟ كافيه65 رو به1000891010 بفرستين يه عالــــــــــــــــــــمه ممنون اگه تونستين به آشناهاتونم بگين به مام سربزنين
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد