نوروز 93
سلام سلام صد تا سلام به پسر خوشگلم
تعطیلات عید تموم شده ولی ما همچنان در تعطیلات به سر میبریم و قصد برگشتن نداریم
این دیگه شوخی کردم و احتمالا آخر همین هفته بر میگردیم خونمون ولی واقعا نمیدونم چه جوری شمارو تو خونه نگه دارم با این همه شیطونیایی که شما تو این مدت کردین انقدر دور برت شلوغ بود بهت خوش میگذشت که هر وقت میگفتم نویان شیطونی کنی بر میگردیم خونه سریع میگفتی نه نه دیگه شیطونی نمیکنم قربونت برم خیلی با نمک شدی و احساس میکنم یه کمی کارات منطقی تر شده
تمام مدت شمال بودیم و گشتیم و مهمونی رفتیم و سیزده بدر رفتیم باغ بابا جون و خیلی خوش گذشت شمام تمام مدت داشتی به قول خودت ماهیگیری و غورباقه گیری میکردی و اتیش و کباب حسابی حال کردی
اینا عکس هفت سین خونمون که البته ما سال تحویل ساری بودیم ولی واسه شگونش گذ اشتیم و رفتیم
شمام همش میگفتی مامانی مگه نمیگی سفره هفت سین پس سفرش کجاست چرا سفره نداره قربونت برم که انقدر کنجکاو شدی
چون مامان بزرگ بابابزرگا تولد نویان جون نبودن دوبادره یه کیک واسه پسری گرفتیم تا یه تولد کوچولو داشته باشیم
تو خونه اونکیکی باباجون فقط تو حیاطی و اصلا رضایت نمیدی بیای تو خونه دیگه تا دلت بخواد خاک بازی آب بازی هر جور کثیف کاری که فکرش بکنی منم آزادت گذاشتم تا حسابی خوش بگذرونی و از خنده هات و لذت بردنت منم لذت میبردم عشق کوچولوی من
اینم یه سری از عکسای سیزده بدر که خیلی خوب بود
چکمه های بابا محسن یعتنی کشته من چون میخواست شکاتر بره اینارو پوشید شمام یه سره دنبال شکار بودی واسش هی میگفتی این کلاغ بزن
اینجام نویان جون در حال غورباقه گیری
پسر خوشگلم در حال سبزه گره زدن امیدوارم هیچوقت تو زندگیت هیچ گره ای نباشه عشق من
دوست داریم تا بینهایت عزیزترینم