نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

نویان جون

بدون عنوان

1392/7/30 11:26
نویسنده : مهسا
287 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

هفته پیش که قراربود شما و بابامحسن بیاین دنبالم و ما زودتر حرکت کنیم متاسفانه ماشین بابامحسن رادیاتورش ترکید و من به حالت انفجار و عصبانیت برگشتم خونه و با شما خوابیدیم و تا ساعت ٩ طول کشید تا ماشین یه رادیات نو واسش بخریم و عوض بشه و ساعت ١٠ راه افتادیم ولی هنوزم ترافیک بود و ساعت ٤ صبح خسته و کوفته رسیدیم ولی بقیه روزاش خیلی خوش گذشت روز عید خونه باباجون بودیم و شما تا دلت خواست تو حیاط بازی کردی از بازی با ذغال گرفته تا میرفتی از رو درخت نارگیلی و دافا (نارنگی و یافا)الهی مامان قربون اون زبونت بشه ،میچیدی میخوردی حسابی بازی کردی غروبم رفتیم خونه باباسهراب و اونجا عمو مامانی و بچه هاش و نوه هاشم بودن که یه نوه کوچولوش اسمش مهربد بود شما بهش میگفتی مهرد با (میم با فتحه ر ضمه)اون شبم باز کبابا خوری که خیلی حال داد و پسر عموی مامانی سه تارش آورده بود تو حیاط نشستیم و اون میزد شمام یه سره وسط قر میدادی رقصای جدیدم یاد گرفتی که آدم میخواد بخورتت انقدر خوشگل میرقصیقلب شبشم مامان جون بساط کله پاچه واسه صبحانه آماده کرد که زحمت طبخش با بابامحسن سر آشپز بود چشمکو صبح تو حیاط با کله پاچه محسن پز اگه بدونی چه حالی داد شمام که بدتر از ما عاشق کله پاجه ماشالله تا تونستی خوردی بعدشم پارک و دیگه اومدی خوابیدی توپ خلاصه اینکه خیلی خوش گذشت جمعه هم بالاخره واکسن آنفولانزا اومد و ما سه تایی رفتیم زدیم که اگه خدا بخواد از شر این سرماخوردگی های پی در پی نجات پیدا کنیم برگشتم گفتیم شنبه صبح زود راه بیفتیم باز به ترافیک نخوریم که تا برسیم ساعت ١٠ شد مامانی سر کار پیچوند نگراندو تایی گرفتیم خوابیدیم تا ساعت ٤ حسابی سرحال شدیم و یکشنبه شما بعد ٤ روز دوباره تشریف بردین مهدکودک و ما هم دوباره کار و البته خبر خوب اینکه با مدیرمون صحبت کردم و فعلا اجازه دادن من ساعت ٣.٣٠ برم خونه اگه بدونی این ٢ روزه که زود میام دنبالت چقدر خوب امیدوارم این مشکل اساسی حل بشه

دیگه اینکه خییییلی دوست دارم شما خیلی پسر خوبی هستی عشق مامان روز چند بار به قول شما همدیگر سفت بغل میکنیم ومن هی قربون صدقت میرم تو هم همونارو بهم برمیگردونی به قول خودت عاششششششششششششششگتم عمر مامان

کابل گوشیم نیاوردم عکساش بعدا میزارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای ملیسا
30 مهر 92 12:27
ضمن عرض سلام و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترمتون ، وبلاگ ملیسا جان با موضوعیت سالگرد آشنایی من و مامان با عکسهای جدیدش به روز شد . ممنون میشم اگر شما هم یکی از عزیزان بازدید کننده وبلاگ ملیسا دخترم باشید و با گذاشتن یک کامنت ، یادگاری به یاد ماندنی براش بسازید . منتظر حضور شما هستیم . با تقدیم احترام : بابای ملیسا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد