نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه سن داره

نویان جون

بدون عنوان

1393/4/3 16:52
نویسنده : مهسا
882 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

بالاخره ما بعد از 40 روز برگشتیم خونمون زیبا و با یه حس دوگانه از یه طرف دلمون واسه خونمون تنگ شده بود و از طرف دیگه دوباره حس دلتنگی و تنهایی غمگینولی خوب خونه خود ادم و زندگی 3 نفر قشنگمون یه چیز دیگست

شمام که کلا 3 ماه بعد عید 20 روزم مهدکودک نرفتی و منم تصمیم گرفتم به چند تا علت مهدت عوض کنم ویه آموزشگاه زبان کودکان که در قالب مهدکودک و توی کوچه خودمون و البته با جستجو وتحقیق فراوان فهمیدم محیط خوبیه واسه شما انتخاب کردم و قصدم اینه که 3 ساعت در روز اونجا باشی و بقیش تو خونه پیش خودم تا با هم فلش کارتای کودک نابغه شروع کنیم و کلا با هم خوش بگذرونیم تا ببینیم کار مامانی چی میشه این از تصمیمات مهم این روزای ما محبت

حالا یکم از شیطونیای این چند وقتت بگم

اول اینکه این پسرک طلای مامان وقت خواب دو تا ملافه سفید باید دستش باشه و از نوزادی تا الان بدون این دو تا ملافه نخوابیده (البته 6 تا ملافه داره که هر دفعه دو تا کثیف میشن جابه جا میشه) حالا یه روز خونه باباسهراب متوجه شد یکی از تپوهاش (همون پتو به زبان نویانی) پاره شده و از اونجایی که میدونه روبرو خونه باباسهراب خیاطی هست و قبلا با مامان جونش رفته بود تپوهاش گرفت تنهایی پیش به سوی خیاطی هر چی ما گفتیم باشه بعدا میریم انگار نه انگار و اولین حرکت مستقلانه تنهایی پسری انجام شدخندونک چقدر ادبی نوشتمزیبا

اینم عکساش مرحله به مرحله

دیدین خودش همینطور تا دم در خروجی رفت و وقتی دید جدا مامانش نیومد به سرعت برگشتبغل

خونه اونکیکی باباجون که دیگه اصلا آقا نویان تو خونه نمیومد همش تو حیاط سر ظهر تو گرما به زور باید میاوردمش تا یه خورده استراحت کنه ولی حسابی هر کاری دوست داشت کرد و البته مامانش که من باشم بیشتر از نویانی از کاراش لذت بردم

دیگه خودتون از قیافش متوجه بشین چقدر خسته و گرسنه هست ولی حاضر نیست از حیاط دل بکنهمحبت

بالاخره بابایی تونست مامان و راضی کنه و موهای نویانی یه کم کوتاه کنیم و خودم در آرایشگاه بالا سر آرایشگر وایستادم تا خیلی موهاش کوتاه نکنه گریه

اینم عکساش بعد از کوتاهی و قبل حموم که نویانی به قول خودش لختی پختی شده

تو این عکس آخری دیگه خسته شدی نمیخواستی عکس بگیری

دو تا عکسم از موهای بلندت

و مراحل شلوار پوشیدن توسط نویانی

عزیز دل مامان امیدوارم همیشه شاد باشی دوست دارییییییییییییییییییم هزااااااااااااااااااااااااااارتاااااااااااااااااااااااااااااااااا

پسندها (6)

نظرات (5)

محمدرهام ومامان سمانه
3 تیر 93 17:05
سلام به به مهسا خانم،رسیدن بخیر چه خبرا خوبی؟/خوشی؟؟ماروهم ببر نازنین خاله قربونش بره مبارکه اصلاح کردنت ،باریکلا چه شلواری هم میپوشه فسقلی من موندم چرا همه ی باباها با کوتاهی موهای پسرشون به شدت موافق وهمه ی مامانا مخالفن. من که یک شکست خورده ای بیش نیستم!!!!
مهسا
پاسخ
عزیزم در خدمتیم خوشحال میشیم آره گیر داده بود گرم بچه عرق میکنه سختش منم همسر نمونه گفتم چشم عزیزم تو دیگه خیلی انعطاف به خرج دادی
مریم مامان آیدین
3 تیر 93 17:45
سلام مهسا جونم رسیدن به خیر خانومی ای جونم که به نویان نازم خوش گذشته استقلالت مبارک کوچولوی شیرین خیلی ببوسش دوستم
مهسا
پاسخ
مرسی مریم مهربون استقلال که چه عرض کنم دیگه خیلی نترس شده همه کارارو میخواد تنهایی بکنه آیدین خوشگل ببوس
اسپاترا
4 تیر 93 2:34
عزیزم نویان خاله مثل همیشه ناز و دوست داشتنی هست😍 کوتاهی موهاش هم که حرف نداره عالیه عالی شده😘😘 مامان مهربون همیشه به گشت باشین و کلی خوش بگذرونین😍😍
مهسا
پاسخ
ممندنم عزیزم آدریان خوشگل ببوس
مامان شادی
7 تیر 93 11:18
همیشه به سفر و خوش گذرونی ایشالا عزیزم...ببوسش گل پسرمونو
مهسا
پاسخ
شادی جونم خوبی؟ دلم برات تنگ شده مرسی که بهمون سر زدی جوجه های خوشگلت ببوس
نیرا
10 تیر 93 11:18
ای جونم چه پتو بغل راه افتاده خوبه 6 تا ملافه داره، سوشیانس که با یه دونه دتوش ما رو دیوونه کرده، اگه بشوریم تا خشک بشه مکافات داریم
مهسا
پاسخ
نیرا جون همیشه پتوهاش بغلش یه وقتایی دیگه عصبانی میشم قربون سوشیانس برم با اون دتو گفتنش حالا حالا ها این دتوش باهاش نیرا جون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد