اینجا همه چیز در هم
سلام بر پرنس زیبای مامان یکی یه دونه خونه
گل مامان مثل همیشه شیرین زبون و زبر وزرنگ و یه کوچولو هم یه دنده و مغرور این آروم نوشتم کسی نشنو
عزیز دلم چند وقتی که دیگه تصمیم گرفتیم شبا پمپرز نبندیمت آخه ماشالله دیگه مردی شدی واسه خودت و تا الانم دیر شده البته بابامحسن میگفت بچم اذیت میشه بزار راحت بخوابه و الانم یکی دو شب جیش کردی ولی ی 20 روزی میشی که پاکی عشق من والبته به لطف بابامحسن که تا صبح شمارو میبره دستشویی
عشق مامانی همچنان فلش کارتای رویش طلایی کوچولو هارو کار میکنیم و ماشالله خیلی تاثیر داشته مخصوصا روی حافظه. تا 20 یاد گرفتی میشمری لغات انگلیسی همچنان کار میکنیم دوباره میری مجموعه سعادت اباد و مهدی که قرار بود بببرمت نه شما خوشت اومد و نه من
پسر کوچولوی عاشق موسیقی من کلاس بلز میره و خیلی خیلی علاقه داره فقط هر چیزی خودش دوست داره میزنه واصلا به حرفای ما اهمیت نمیده البته هنوز واست زود و فقط واسه علاقه واصراری که داشتی فرستادیمت
ولی استادت خیلی ازت راضیه و میگه با اینکه تو کلاس از همه کوچیکتری ولی خیلی زود یاد میگیری
پسری تو شبای ماه رمضون که ما ساری بودیم یه شب با بابامحسن و دایی مهدی رفت استخر واولین تجربش بود و انقدر خوشش اومده بود خوشحال بود که هیجاناتش قابل وصف نیست و تا صبح همش از خواب میپرید و حالتی داشت که انگار تو استخر وداره شنا میکنه من که انقدر ترسیده بودم همش میگفتم اگه خوب نشه چی ولی خدارو شکر همون یه شب بود
از خوابت بگم که دیگه من و بابامحسن نمیدونیم چه راهی بریم که شما زود بخوابی یعنی تا ما نخوابیم از خواب شما خبری نیست که نیست
با هم بریم ادامه مطلب
حالا یکی از مکالمات شما قبل از خواب
بابامحسن من آب میخوام
بابامحسن : چشم پسرم
بعد از خوردن آب
بابامحسن آب آوردی شیرم بیار دیگه
بابامحسن:چشم پسرم
نویان بعد از خوردن شیر
مامانی یه سوالی داشتم
مامانی:بفرمایید پسرم
بعداز کلی فکر کردن آخرش یه سوال الکی وتا آخر
آخرشم من و بابایی میخوابیم و دیگه نمیدونیم شما چه جوری میخوابی
حالا بریم سراغ عکسای گل پسری
اول اینکه پسرم دیگه مردی شده خودش تنهایی میره زیر دوش و خودش میشوره هر موقع از آب بازیش خسته شد تازه من و صدا میکنه که بیا من بشور
پسرک ما بعد از جام جهانی کلا تب ورزش گرفته و تمام ورزشهارو میگه من بفرست کلاس یاد بگیرم
فوتبال والیبال بسکتبال تنیس پین کنگ(پینگ پنگ) شنا خلاصه همچین بچه ورزشکاری داریم ما
اینم صحنه های ورزشی پسری
تو این چند تا عکس داره با کلاش تنیس بازی میکنه
چسب نواری گرفت افتاد به جون این اسب بیچاره تمام تنش چسب زد
نویانی عاشق آب بازی و خاک بازی
آخه جیگر مامان استیکرارو به کجاها که نمیزنه
وقتی خونه باباسهرابیم صبح موقع جمع کردن رختخواب نویانی باید ساندویچ بشه به این شکل و کلی هم ذوق میکنه
به شغلای نویانی خیاطی هم اضافه شده قربون خیاط کوچولوم برم که بر عکس مامانش از خیاطی خوشش میاد
فقط سربازای نویان نگاه کنید بیچاره ها همه در ب وداغونن
پسر ما عاشق این با مامانش کیک درست کنن بعدشم تولد بازی کنن اینم یکی از همون مراسما
نویانی ما عاشق اینه که وقتی مامانی رژ داره ببوستش اینم بوسه بارون رژی نویانی
پسر کوچولوی خونه ما امسال شبای قدر احیا گرفت و واسه همه نی نی ها و سلامتی و خوشبختیشون دعا کرد ایشالله همیشه موفق باشی پسر مهربون ما
عاشقتیم دردونه مهربون و خوش زبون ما