نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

نویان جون

بدون عنوان

1392/4/19 11:15
نویسنده : مهسا
303 بازدید
اشتراک گذاری

سلا عشق مامانی

پسرم خیلی دلم گرفته اشکام همینور میریزه پایین

از تنهایی خسته شدم نمیدونم اومدنمون اینجا درست بود یا نه تو اونجا همه پیشت بودن همیشه شاد بودی ولی از وقتی اومدی من که از صبح میرم سرکار شمام ساعت ٩ تا ١٠ با بابا محسن میری مهد کودک تا ٥ که من بیام دنبالت وقتی من و میبینی فقط میگی بغلم کن تو خونه همش داری بهونه میگیری گریه میکنی منم یه وقتایی دیگه سرت داد میزنم بعدش خودم گریم میگیره خیلی لاغر شدی دیگه اون پسر خوش اخلاق که همه تعریفش میکردن نیستی مامانی من و بابایی عاشقتیم یه لحظه ناراحتی تو مارو دیوونه میکنه چه برسه این همه الان چند روز مهدکودکم که با عشق میرفتی دوست نداری میگی شمام بیاین واقعاً دیگه مغزم غفل شده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

محراب و مليكا
22 تیر 92 11:28
سلام دوست عزیز مليكا در جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم به وب دخترم بیاین و لطف و مهربونی خودتونو از ما دریغ نکنید. http://mehrabmanezendege.niniweblog.com/
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد