نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه سن داره

نویان جون

شمال2

1392/5/16 12:38
نویسنده : مهسا
401 بازدید
اشتراک گذاری

هوراااااااااااااااااااااااا ما امروز داریم میریم شمال

عزیزم بعد از یکماه داریم میریم شمال اگه بدونی چقدر خوشحالم دلم برا همه یه ذره شده دلم برای هوای شمال یه ذره شده ایشالله جاده خلوت باشه زود برسیم

نویان جونم دیروز که با هم اومدیم خونه البته بعداز دل کندن شما با هزار تا وعده از حیاط مهدکودک و یه دور رانندگی با ماشین مامان آخه تا میرسیم تو پارکینگ به من میگی شما پیاده شو بعد خودت استارت میزنی و شروع میکنی با فرمون بازی کردن درایور منی دیگه اومدیم خونه انقدر خوابم میومد که بهت گفتم نویان من میخوام بخوابم شمام بیا کنار من بخواب دیگه نمیدونم چی شد ساعت ٨.٤٥ شب از خواب بیدار شدیم اونم چون شما جیش داشتی از صدام کردی خلاصه گفتی شیر میخوام دیدم شیر پاستوریزه تموم شده گفتی شیر سرلاکی میخوام آخه شیر bebejonior که میخوری شبیه شیر خشک که دیدیم بللللللللللله اینم اندازه 3 تا پیمانه داره خلاصه همونقد برات درست کردم خواستیم یه چیزی بخوریم دیدیم بللللللللله نونم نداریم شمام از فرصت استفاده کردی گفتی پیزا (پیتزا) میخوام دیگه ما هم به بابایی زنگ زدیم گفتیم داره میاد شیر و نون و پیتزا بخره و از اونجایی که فرداش میخواستیم بریم شمال شروع کردیم به تمیز کاری خونه به کمک شما تا بابایی اومد و شام خوردیم شما با بابایی رفتین حموم تا من کارام و تموم کنم و وقتی اومدین تا 12 خوابیدی و لی از اونجایی که بعد از ظهر خیلی خوابیده بودی مثل اینکه خوابت سبک بود چون تازه مامانی میخواست چمدون جمع کنه که دید یه نفر ملافه به دست دنبال مامان میگرده و دیگه تا آقا نویان بخوابن شد ساعت 3.30 و ماهم خوش و خرم چمدون جمع کردیم و کارامون و تموم کردیم و نویان جونم وسط مامان و بابا تازه شروع کرد آهو دارم خوشگله خوندن و بازم مثل بعداز ظهر نفهمیدیم چی شد یه هو دیدیم گوشی مبارک زنگ میخوره و باید بریم سرکار ولی شما و بابامحسن خواب خواب بودین الهی فدای هر دوتون بشم

راستی دیشب تو همون ساعتهای نیمه شب که میخواستیم شمارو به زور بخوابونیم دیدیم از تو حموم یه صدایی اومد رفتیم دیدیم شیر آب گرم سوراخ شده و آب همینطور میریزه بیرون سریع شیر آب گرم و قطع کردیم و به خیر گذشت.

یه شیرین زبونی خوشگلتم بگم بابامحسن بهت میگه نویان شما سلطانی میگی نه من حریم سلطانم آخه نباید تورو خورد باز بگو منو نخور

از شمال برگشتیم میام با عکسات دوست دارم بهترینم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد