کار بد
وااااای خدای من نویان دیروز تو مهدکودک یه کار بد کردم آقا نویان گوش همکلاسیش گاز گرفته اصلاً نمیفهمم چرا این کارو کرد تو خونه ما که اصلاً از این کارا وجود نداره ما حتی برنامه های تلویزیونم که یکم هیجان داشته باشه تا نویان پای تلویزیون نگاه نمیکنیم نمیدونم چرا این کارو کرد
دیروز انقدر تعجب کردم که نگو حالا که باهاش صحبت میکنم خیلی با افتخار تعریف میکنه بهش میگم فکر نمیکنی کارت بد بود میگه نهههههههههههههه
وقتی بهش فهموندم که کارش بد بود میگه من پسر خوبیم دیگه کار بد نمیکنم
کتاب کدو قلقله زن برات گرفتم خوندم حالا میگم نویان من شیرم میخوام بخورمت میگی نه چله بشم چاق بشم بعد من بخور فدات بشم خوشگل من که انقدر سریع کتابات و حفظ میشی بعدم پارشون میکنی
دیشب بابا محسن دیر اومد دو شب پشت هم شما خواب بودی وقتی اومد خونه انقدر ناراحت بود که نگو میگه دو شب پسرم و ندیدم
تلفن زنگ خورد من تو آشپزخونه بودم صدای آب نزاشت بشنوم خودت برداشتی دیدم صدات میاد اومدم دیدم داری با تلفن حرف میزنی مامان جون بود بهت میگه مامان مهسا کجاست میگی اینجا وایستاده داره من و نگاه میکنه از خنده داشتم میمردم وروجک من