روزهای خوش
سلام پسر قشنگم
عشق مامان اگه بدونی چه روزهای قشنگی با هم میگزرونیم فقط دارم حسرت روزهایی که در کنارت نبودم و از دستشون دادم رو میخورم هر روز صبح با هم بیدار میشیم با کلی شعر و آواز دستشویی و بعد یه صبحانه خوب و حاضر میشیم شما میری مهدکودک و مامانی هم به کارای عقب افتادش رسیدگی میکنه تازه بتشگاهم ثبت نام کردم خلاصه کلی مامانی اکتیو شده ساعت 2 میام دنبالت با هم میایم خونه یه استراحت کوچولو بعدش یه عصرونه خوب و باهم بازی میکنیم حرف میزنیم وقتایی که هوا خوب باشه میریم پارک و روحیه شمام خیلی خیلی خوب شده دیگه لجبازی نمیکنی چیزی پرت نمیکنی ک کلا عالی شدی
جیگر مامان جدیدا خیلی رو کارای ما دقت میکنه و همش میخواد کارای مارو تقلید کنه مخصوصا بابا محسن یه اسباب بازیت که شبیه گوشی موبایل میگیری و مدل بابا محسن حرف میرنی یه چند باری هم باهاش رفتی کارگاه به قول خودت به کارگرا سر زدی
هفته پیش ساری بودیم بابا سهراب واسه شما طبل و زنجیر خرید وشما میخوندی وطبل میزدی ما هم باید سینه میزدیم دیروز مربیت میگفت تو مهدم واسه همه طبل زدی و خوندی و همه سینه زدن الهی دورت بگردم که انقدر با اعتماد به نفسی با مامان جون بابا سهراب رفتی دسته دیدی اومدی میگی دسته شهدای امام حسین طبلش خیلی گنده بوده بعد صداشم در میاوردی
نوحه ای که میخوندی برات مینویسم که یادمون بمونه
حسینم و لب تشنه توحید،شمشیر بر فرقم فرود آرید ،آه مظلوم جانسوز است ، حق بر باطل پیروز است ، آخرشم خیلی خوشگل میگی حسین
یه گوشی قدیمی داشتم میگی ماماتی این گوشی کیه میگم مال شماست میگی من این دوست ندارم من آی پد دوست دارم شب به بابا محسن میگی بابامحسن این گوشی کوچولو مال شما آی پد مال من خیلی زرنگی خوشگل من
تا من یه کاری کنم که واست جالب باشه میگی ای مامانی وروژک (وروجک)چی کار کردی
من و با با محسن میخوای صدا کنی میگی بشه ها(بچه ها)
ماری جون موهاش قرمز کرده بهش میگی ماری جون موهات شقد(چقد) قرمز خیلی خوشگل چقدر پسرم با سلیقست
دیروز تو راه برگشت از مهد بهش میگم نویان خابیدی میگی نه فقط لیلکس(ریلکس) کردم یعنی میخواستم قورتش بدم انقد بامزه گفت
دیدم صداش در نمیاد رقتم تو اتاقش بله آقا شورتاش کرده تو سرش
اینم یه هلو خوابیده
اینم یه هلو ار حموم دراومده
اینم پسری در حال جذب ویتامین d
دوست دارم تا بی نهایت خوشتیپ مامان