نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه سن داره

نویان جون

جشن

1392/11/14 16:11
نویسنده : مهسا
415 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل شیرین زبونم

عزیز دل مامان این هفته به خاطر سرمای هوا و برف خونه نشین شدیم ولی هفته قبل حسابی به شما خوش گذشت.

اول اینکه از مهدکودکتون زنگ زدن گفتن دندونپزشک اومد دندوناتون معاینه کرد و خداروشکر همه دندونای پسرم سالم و دوباره واسه 4 شنبه وقت فلوراید داد که رفتیم و شما مثل همیشه آقا و منطقی رو صندلی نشستی و خانم دکتر خیلی راحت به کارش رسید و یه آینه دندونپزشکی هم جایزه گرفتی امیدوارم دندونات همیشه سالم بمونه خوشگل مامان

5 شنبه صبح جشن پایان ترم اول مهدکودکتون بود و پسرم اولین مدرکش گرفت الهیییی مامان فدات بشه

ماشالله نویان جونم انقدر شیطون بود که خودم خبر نداشتم یعنی از اول جشن تا لحظه آخر در حال شیطونی بود و تازه به بچه های دیگه هم یاد میداد چی کار کنن خجالت و تمام مدت همه میگفتن نویان

قربونت برم اول همه با هم سوره کوثر خوندین بعد شعر انگلیسی red&yellow بعد شعر خروس و حسابی خوشگل خوندین شمام همینطور در حال حرکت و شعر خوندن با هم بودی

اینم مدرک پسرم از موسسه زبان شیرین

اینم عکس نویان و امیر مرصاد پایه شیطونیای نویان

فقط ببین که جز تو عکس اولی دیگه تو هیچکدوم آروم ننشستینیشخند

فکر کن با اون همه شیطونی بعدازظهرشم تولد آرتین دعوت بودیم که فقط دوستاش بودن و شما تنها کوچولو اونجا بودی ولی مدیونی اگه فکر کنی اصلا احساس کوچیکی کرده باشی و از ساعت 4 تا 12 شب در حال رقصیدن بودی یه جوری میپریدی وسط بحث بچه های کلاس دومی که فکر کنم اونام شک کرده بودن چند سالته چون ازم میپرسیدن خاله نویان چند سالش زبان شمع8 آرتینم فوت کردی که حسابی عصبانی شد نیشخند هی بهم میگفت مهسااااااااااااااا ترو خدا این نویان ببر نیشخندولییییییییییییییییییییییییمگه من حریف شما میشدم چشمکولی خیلی خوش گذشت

اینجا تازه اومدم دارم فکر میکنم از کجا شروع کنم

یه خانمی اومد رو صورت بچه ها نقاشی کشید شمام گفتی واسه من آقا ببر بکش اینم ببر شیطونک ما

عزیزم شما امروز یه خرابکاری کردی که دود داشت از گوشام میزد بیرون با ماژیک وایت بردت رو تمام میلا و کوسنایی که تازه خریده بودم خط خطی کردی خییییللللللیییییییییییی خودم کنترل کردم شانس آوردم پاک شد وگرنه نمیدونستم چی کار کنم ایی وروژک

نویانی مامان شبا خیلی دیر میخوابی و واقعا دیگه داره یه مشکل میشه برامون از هر روشی هم که استفاده میکنیم تاثیری نداره یه وقتایی منو بابایی میخوابیم و شما همچنان بیداری

وقتی پسری لباسای مامانش میپوشهخنده

اینم وقتی نویانی خوابش نمیبره و با عینک آفتابی میاد تو رختخوابگریه

اصلا فکر نکنین خوابش برده گفته مامانی من مثلا میخوابم شما ازم عکس بگیرخمیازه

اینم شاهدی برای حرفم که گفتم ما دیگه نمیتونیم رو تختمون بخوابیم ببین کاملا تخت گرفتی و ماهم فرار کردیمنیشخند

اینم عکسای برف بازی نفس مامان این آدم برفیم اصلا خنده ندار چیکار کنیم امکاناتمون کم بودنیشخند

حالا میریم سراغ عکسای نقاشی خوشگل مامان که خیلی پیشرفت کرده

این که میبینین یه پرتقال اون تلفن رو هم مامانی کشیده یه خورده نقاشیش افتضاح

اون مشکیم آقا شیر هست نویان جون ما فعلا گیر آقا شیر هست همش آقا شیر میکش

اینم آقا شیر که نویان با خمیر درست کرده

جان جان جان مادر تا میتونی شیطونی و بچگی کن چون زیاد برای بچگی وقتی ندارییییییییییییی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان محمدصدرا
15 بهمن 92 2:07
جمله آخریت واقعا درسته نباید زیاد جلوی بچگی کردن بچه ها رو گرفت چون واقعا آینده اونها از همین امروز شکل میگیره هزارماشاالله گل پسرمون روز به روز شیرین تر و زیباتر میشه راستی مهد کجا میره؟ ازش راضی هستی؟
مهسا
پاسخ
مرسی خاله جون مجموعه مدارس سعادت آباد میره تو سعادت آباد.واسه من شادی نویان مهم که خداروشکر خیلی مهدش دوست داره و اونجا بهش خوش میگذره البته روزی 3 ساعت بیشتر نمیره محمد صدرا گلم ببوس
مامان تینا و رایان
15 بهمن 92 10:51
ماشالا مهسا جون نقاشی و خمیر بازیش نسبت به سنش خیلی پیشرفته است...خیلی باهوشه..قربون شطنت و تیپ خوشگلش برم.. خرابکاری ها که نگوووووو ...تازه با افتخار هم میان به ادم نشون میدن اینجا نقاش کشد مدل خوابیدنش هم عین رایان منه...خخخخخخ همه تخت رو میگیره کلا ببوسش و براش اسپند دود کن
مهسا
پاسخ
ممنونم شادی جون مهربونم من که فکر میکنم نقاشیش خوب نیست حالا که میگی امیدوار شدم وقتی نقاشی هارو رو مبل دیدم میخواستم گریه کنمولی خداروشکر همش پاک شد قربون رایان جیگر بشم با این خوابیدنشجوجه های خوشگلت یه عالمه ببوس
مامان تینا و رایان
15 بهمن 92 15:03
نه عزیزم تینا 3 سالش بود فقط خط خطی میکرد..نویان جون که کوچیکتره..البته اولین نقاشی معنا دارش که یه آدم بود و خودش به تنهایی کشید دقیقا تو روز تولدم بود...سال87 ...تینا تقریبا 3 سال و نیمه بود برای یادگاری چسبوندمش به دفتر خاطراتش چون یه جورایی بهم کادوی تولد داد با نقاشیش تا قبلش هی خط خطی میکرد و میگفت مثلا دلفین کشیدم..ماهی کشیدم.. الان تو نقاشی نویان جون دقت کنی 4 گوش هم کشیده...کشیدن 4 گوش سخته برای بچه ها...معمولا مثلث میکشن
مهسا
پاسخ
اون چهار گوش کار من
مامان تینا و رایان
15 بهمن 92 15:04
الان خوندم تلفن رو شما کشیدی ندیده بودمش..
مهسا
پاسخ
مامان تینا و رایان
16 بهمن 92 9:10
یادم رفت برای مدرکش تبریک بگم...مبارکه خوشگلم ایشالا مدرک دکتراشو بگیره براش تو وبلاگش ثبت کنی
مهسا
پاسخ
ممنونم خاله جون مهربونم همچنین نی نی های خوشگل شما
مامان محمدرهام جون
17 بهمن 92 20:33
شیطنت از چشم سیات میریزه عروسکجمله ی اخرت خیلییییییییی به دلم نشست ،واقعا درستهمدرکت مبارک فرشته ناز،همیشه به جشن وشادی وپایکوبی باشی عزیزم
مهسا
پاسخ
ممنونم خاله جونم واسه خاله مهربون و رهام جون
مامان ندا
19 بهمن 92 1:14
ان شالله مدارج بالاراطی کنی خوش به حالت برف بازی
مهسا
پاسخ
مرسییییییییییییییییییی ندا جونم
رضوان مامان رادین
20 بهمن 92 11:56
آفرین به این پسر گل و هنرمند و باهوش
مهسا
پاسخ
nira
21 بهمن 92 10:12
ای جونم مدرکشو ببین، انشالله مدارک بالاتر و بالاتر عزیزم ، مبارکت باشه با حرفت کاملا موافقم مهسا جون ، اگه الان که هنوز بچه ان شیطونی نکنن پس کی؟ ببوسش گل پسرشیطونو از طرف من
مهسا
پاسخ
ممنونم عزیزم آره نیرا جون چشم به هم بزنی بزرگ میشن و فرصت شیطونیاشون تموم میشهسوشیانس ناز ببوس
مامان تینا و رایان
26 بهمن 92 20:48
سلام عزیزم همیشه به سفر و شادی..خدا رو شکر مدتیه هوا خوب شده...ایشالا خوش گذشته باشه
مهسا
پاسخ
آره عزیزم هوا عالی بودخیلی خوش گزشتمرسی شادی جونم که همیشه به یادمونی
مامان حنــــــــــــــــا
27 بهمن 92 2:23
چه جیگری شدی آخه تو الکی خوابیدنتو قربوووووون نویان جون عاشق نقاشی بامزت شدم من ...
مهسا
پاسخ
ممنونم عزیزم که بهمون سر زدیواسه حنای ناز نازی
مامان سهند و سپهر
27 بهمن 92 10:26
سلام عزیزم خوبی ؟ نویان جونی خوبه ؟ عزیزم چه پست زیبایی بود . خدا روشکر که دندوناش سالم بود. چقدر خوب که برای چکاپ میان. نقاشی و خمیر بازیش هم عالی بود پسر طلایی شیطونک . جدی توی عکسها روی صندلی نمیتونه بشینه عاشق شیطونیاشم. وااااااااااااای مامانی خوبه پاک شد ماژیک ها ببوس این شیوطنک شیرین و
مهسا
پاسخ
مرسی عزیزم مهد کودکشون هر 6 ماه دندوناشون کنترل میکنن آره عزیزم کلا نمیتونه بشینه همش در حال حرکت تو خونم همینه آره عزیزم اگه پاک نمیشد بابای نویان جون مجبور میشد بره دوباره همه رو برام بخرهجوجه های خوشگلت ببوس
مامان سهند و سپهر
27 بهمن 92 11:20
فدای محبتت بشم عزیزم . مرسی. لطف داری . از نظر پر مهرت ممنونم و عذر میخوام که تاییدش نمیکنم . بوسسسسسسس
مهسا
پاسخ
مامان تینا و رایان
3 اسفند 92 8:48
خوبید عزیزم؟ خیلی وقت پست جدید نزاشتی مامانی
مهسا
پاسخ
سلام عزیزم یکم کارام زیاد تولد پسریم نزدیک میاااااام عزیزم با پست جدید
نرگس مامان متین
4 اسفند 92 20:41
سلام عزیزم چقد پسرت نازه خدا حفظش کنه من بابلسریم دوست دارم باهم تبادل لینک داشته باشیم من تو هردوتا وبم لینکت کردم خوشحال میشم لینکم کنی
مهسا
پاسخ
مرسی عزیزم منم خیلی خوشحال میشم دوست خوبی مثل شما داشته باشم
نرگس مامان متین
4 اسفند 92 20:44
به این وبم سربزن خوشحال میشم
مهسا
پاسخ
حتما عزیزم
مامان باران
8 اردیبهشت 93 0:30
سلام چسر نازی دارین خدا حفظش کنه به وب ما هم سر بزنید خوشحال میشم
مهسا
پاسخ
ممنونم عزيزم حتما
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد