جشن
سلام خوشگل شیرین زبونم
عزیز دل مامان این هفته به خاطر سرمای هوا و برف خونه نشین شدیم ولی هفته قبل حسابی به شما خوش گذشت.
اول اینکه از مهدکودکتون زنگ زدن گفتن دندونپزشک اومد دندوناتون معاینه کرد و خداروشکر همه دندونای پسرم سالم و دوباره واسه 4 شنبه وقت فلوراید داد که رفتیم و شما مثل همیشه آقا و منطقی رو صندلی نشستی و خانم دکتر خیلی راحت به کارش رسید و یه آینه دندونپزشکی هم جایزه گرفتی امیدوارم دندونات همیشه سالم بمونه خوشگل مامان
5 شنبه صبح جشن پایان ترم اول مهدکودکتون بود و پسرم اولین مدرکش گرفت الهیییی مامان فدات بشه
ماشالله نویان جونم انقدر شیطون بود که خودم خبر نداشتم یعنی از اول جشن تا لحظه آخر در حال شیطونی بود و تازه به بچه های دیگه هم یاد میداد چی کار کنن و تمام مدت همه میگفتن نویان
قربونت برم اول همه با هم سوره کوثر خوندین بعد شعر انگلیسی red&yellow بعد شعر خروس و حسابی خوشگل خوندین شمام همینطور در حال حرکت و شعر خوندن با هم بودی
اینم مدرک پسرم از موسسه زبان شیرین
اینم عکس نویان و امیر مرصاد پایه شیطونیای نویان
فقط ببین که جز تو عکس اولی دیگه تو هیچکدوم آروم ننشستی
فکر کن با اون همه شیطونی بعدازظهرشم تولد آرتین دعوت بودیم که فقط دوستاش بودن و شما تنها کوچولو اونجا بودی ولی مدیونی اگه فکر کنی اصلا احساس کوچیکی کرده باشی و از ساعت 4 تا 12 شب در حال رقصیدن بودی یه جوری میپریدی وسط بحث بچه های کلاس دومی که فکر کنم اونام شک کرده بودن چند سالته چون ازم میپرسیدن خاله نویان چند سالش شمع8 آرتینم فوت کردی که حسابی عصبانی شد هی بهم میگفت مهسااااااااااااااا ترو خدا این نویان ببر ولییییییییییییییییییییییییمگه من حریف شما میشدم ولی خیلی خوش گذشت
اینجا تازه اومدم دارم فکر میکنم از کجا شروع کنم
یه خانمی اومد رو صورت بچه ها نقاشی کشید شمام گفتی واسه من آقا ببر بکش اینم ببر شیطونک ما
عزیزم شما امروز یه خرابکاری کردی که دود داشت از گوشام میزد بیرون با ماژیک وایت بردت رو تمام میلا و کوسنایی که تازه خریده بودم خط خطی کردی خییییللللللیییییییییییی خودم کنترل کردم شانس آوردم پاک شد وگرنه نمیدونستم چی کار کنم ایی وروژک
نویانی مامان شبا خیلی دیر میخوابی و واقعا دیگه داره یه مشکل میشه برامون از هر روشی هم که استفاده میکنیم تاثیری نداره یه وقتایی منو بابایی میخوابیم و شما همچنان بیداری
وقتی پسری لباسای مامانش میپوشه
اینم وقتی نویانی خوابش نمیبره و با عینک آفتابی میاد تو رختخواب
اصلا فکر نکنین خوابش برده گفته مامانی من مثلا میخوابم شما ازم عکس بگیر
اینم شاهدی برای حرفم که گفتم ما دیگه نمیتونیم رو تختمون بخوابیم ببین کاملا تخت گرفتی و ماهم فرار کردیم
اینم عکسای برف بازی نفس مامان این آدم برفیم اصلا خنده ندار چیکار کنیم امکاناتمون کم بود
حالا میریم سراغ عکسای نقاشی خوشگل مامان که خیلی پیشرفت کرده
این که میبینین یه پرتقال اون تلفن رو هم مامانی کشیده یه خورده نقاشیش افتضاح
اون مشکیم آقا شیر هست نویان جون ما فعلا گیر آقا شیر هست همش آقا شیر میکش
اینم آقا شیر که نویان با خمیر درست کرده
جان جان جان مادر تا میتونی شیطونی و بچگی کن چون زیاد برای بچگی وقتی ندارییییییییییییی