روزهای تابستونی 2
سلام به یکی یه دونه خودم پسر شیرین زبونم
نویان عزیزم امروز اول پاییز و یه تابستون لذت بخش کنار تو بهترینم گذروندیم و شما که همش میپرسی کی زمستون میشه برف بیاد بریم برف بازیپسرم چون خودش تو زمستون دنیا اومده عاشق زمستون فدات بشم پسر زمستونی من
و امروز خاطرات تابستون البته تا جایی که ذهنم یاری میکنه مینویسم و از این به بعد سعی میکنم انقدر دیر نیام
عزیزم اول از همه این بهت بگم که بعدها وقتی خوندی بدونی چقدر پسر منطقی هستی و هیچوقت به خاطر دندونپزشکی یا آرایشگاه و حتی عکاسی و البته آمپول تو این چند تا آزمایش خونی که ازت گرفتیم و حتی واکسن اصلا گریه نکردی و همه متعجب میشن مخصوصا وقتی ازت خون میگیرن و تو خیلی عادی نگاه میکنی و حتی صحبتم میکنی البته من قبلش کامل راجب هر کاری که قرار انجام بشه صحبت میکنم و شما با دقت گوش میدی مثل یه مرد تمام عیاربه قول سلطان سلیمان شیر مرد من
خوب حالا بریم سراغ عکسای تابستونی
این پارک رفتنای هر روزم تقریبا ادامه داره چون بنده که مامان شما باشم دوست دارم پسرکم همیشه در حال تحرک باشه و پای تلویزیون نشستن دوست ندارم و خداروشکر شمام سرشار از انرژی و زیاد تمایل به تلویزیون نداری
اون لباس آبی نویانی که فقط دنبال فوتبال و همبازی بزرگتر از خودش
وبعد از پارک حموم چون انقدر عرق میکردی که خودت کلافه میشدی و پسرم دیگه مرد شده خودش تنهایی میره حموم و اصلا نمیزاره مامانیش تو حموم بمونه و میگه شما برو خودم صدات میکنم و فقط آخرش صدام میکنه تا خوب تنش آب بکشم همچین پسر مستقلی دارم من
و خواب شیرین بعد از حموم
و از اونجایی که نمیزارم مامانم موهام بشوره پروژه موی بلند تعطیل شد و مامان خودش من برد آرایشگاه و موهام کوتاه کرد و به خاطر اینکه یک ساعت بدون اعتراض نشستم تا آرایشگر موهام کوتاه کنه یه تفنگ جایزه گرفتم و بعد دوتایی رفتیم پارک
البته همه میگن خیلی بهم میاد و شبیه مردا شدم
این عکسم یه خواب تابستونه پدرو پسری
این دختر خانم اسمش ماه پری همسایه باباسهراب اینان و دوست صمیمی نویانی هر وقت شب که ما برسیم اگه صدای نویانی بشنو میاد تا با هم بازی کنن پسرک ما هم گیتار خالش برمیدار واسش میزنه و میخونه یعنی انقدر بانمکن نمیشه توصیف کردو همچین مادر روشنفکریم من
تو شهریور نوبت سوم فلوراید تراپی بود و خداروشکر همه دندونات سالم بودن و مشکلی نداشتن
اصلا فکر نکنید نویان با اینا بازی کرد فقط مامان واسه دلخوشی خودش اینارو آورد
مراحل درست کردن ژله توسط نویانی
اول شکلاتارو پوست میکنیم میریزیم تو ظرف ژله و بعد با نردنه (وردنه) میکوبیم
آها مامانم دستکش میزاره صبر کنید دستکشام بزارم
و همینطور به کوبیدن ادامه میدیم
و در آخر توش آب میریزیم و ژله ما آمادست
یه شب رفتیم مرکز خرید کوروش که تازه افتتاح شده شهر بازیم داشت که حسابی بهت خوش گذشت عشق مامان
و نویان کوچولو ما به شدت عاشق نقاشی و رنگ آمیزی تمام وقتی که خونه هست در حال نقاشی حتما تو یه پست نقاشی های پیکاسو کوچولو خونمون میزارم
و پسر ما در تاریخ 93/6/28 برای اولین بار رفت سینما فیلم شهر موشها و عاشق سینما شد
انقدر با عشق فیلم ودید و تمام دیالگارو حفظ کرد که همش داره تو خونه تعریف میکنه به پیشو میگه ایشو به کپلک میگه تپلک و اون اسمش نبرارو میگه گربه بنجنسا
و اینارو هم یادگاری از اولین فیلمی که تو سینما دید گرفت
تا ابد شاد بمان و شاد زندگی کن عشق بی همتای ما
مامان وبابا تا همیشه عاشقتن دردونه ما