نویاننویان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

نویان جون

بدون عنوان

1392/3/11 8:30
نویسنده : مهسا
293 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نویان جون مامان

پسر گلم تو این دو سه روز یه عالمه اتفاق افتاد اول اینکه ٤ شنبه ما شمارو از مهد گرفتیم با بابایی رفتیم دکتر همون روز شما شکم روی گرفته بودی انقدم سختت بود که نگو خلاصه اقای دکتر جوادپور که دکتر آرتین بود چون شما تازه اومده بودی خواستیم پیش یه دکتر دیگه پرونده داشته باشی معاینت کرد گفت همه چیزت خوبه قد:٩٧.٥ وزن ١٧ کیلو یه دارو هم واسه شکمت داد بعدش اومدیم خونه ولی شما انقدر خسته بودی که زود خوابت برد حتی شامم نخوردی

اما نکته مهم اینکه آقای دکتر گفتن دیگه نباید تو شیشه شیر بخوری چون هم از نظر شخصیتی تو شیر خواری میمونی هم وقتی بزرگ بشی میل به سیگار بیشتر میشهناراحتواسه همینم ما طی یه عملیاتی شیشه شیر که به جونت بسته بود ازت گرفتیم و الان سومین روز که شیشه نمیخوری ولی شدیداً بهانه گیر و لج باز شدی هی میگی مامانی تو شیشه شیر بده منم هی دلم میره ولی مقاومت میکنم میگم نه پیشی ها بردنش شما هم مجبوری با نی شیر بخوری الهی من برات بمیرمنگران

پنجشنبه ٣ تایی رفتیم شهروند خرید که به شما خیلی خوش گذشت

جمعه هم رفتیم کرج خونه آرتین اونجا دیگه شما از دیوار راست داشتی بالا میرفتی من و بابا هم این شکلی شده بودیمآخشب که داشتیم برمیگشتیم بابا محسن مریض شد یهو تب ولرز کرد بمیرم من براتون که نوبتی مریض شدین خلاصه دیشبم شما تا صبح از لج شیشه و دیگه نمیدونم چی هی گریه کردی منم هی نازت کردم بابا محسنم هی تا صبح عرق کرد شمام نذاشتی ما حداقل یکم به بابا برسیم الانم شما دو تا خونه اید منم با چشمای قرمز و پف کرده اومدم سرکار

خداجون زودتر عشقای من و خوب کن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نویان جون می باشد